ایکاش دولتمردان و مدیران ما هم مانند سایر دولتمردان دنیا گزارش هافستد را میخواندند
اگر مدیران کشور ما گزارش هافستد Hostede، روانشناس اجتماعی معروف هلندی را خوانده بودند فکر نمی کنم این ناآرامی ها و خشونتهای اخیر پیش می آمد. هافستد در تحقیقات گسترده روی فرهنگ کشورهای مختلف دنیا، که دهها سال طول کشید، برای شرکت آی بی ام آمریکا، دولتها و دهها شرکت بزرگ دیگر غربی، راهکار موفقیت در اداره، کنترل و به کار گیری موثر مردم جوامع مختلف را پیشنهاد میکند و به کشورها در ۴ بعد فرهنگی امتیاز میدهد:
۱- فرمانبری از مقامات راس قدرت و بالاسری ها: مردم کشورهایی که در این بعد امتیاز بالا دارند (بالای ۶۵) براحتی قدرت مدیران و دولتمردان را قبول میکنند و به دستور شنوی بیشتر عادت دارند تا مشاوره. کشورهایی از قبیل آسیای جنوب شرقی (مالزی، اندونزی، فیلیپین، سنگاپور)، آمریکای مرکزی و جنوبی (گواتمالا، اکوادور، پاناما، مکزیک، ونزوئلا، شیلی، برزیل ولی غیر از آرژانتین)، آفریقای غربی، هندوستان و کشورهای عربی .. در این گروه قرار دارند. در جوامعی که امتیاز پایین فرمانبری دارند نظیر کشورهای پیشرفته صنعتی با سابقه دمکراسی از جمله اتریش ، سوئد، دانمارک، نروژ، استرالیا، نیوزیلند، انگلستان، آلمان، سوییس و ... مردم فقط به مقاماتی که دمکراتیک عمل کنند احترام میگذارند. در بعد فرمانبری ایران در گروه میانه قرار دارد و حتی از ترکیه و بسیاری کشورهای جهان سومی امتیاز کمتری در فرمانبری دارد که بدین معناست که ایرانیان "دستور" شنوی خوب نیستند و نیاز به مدیریت دمکراتیک دارند اگرچه به سن، پختگی و درایت مقامات و رهبران هم احترام میگذارند. از این لحاظ ایران با کشورهای عربی یا کشوری مثل ونزوئلا کاملاً متفاوت است چرا که مردم آن کشورها بسیار مطیع قدرتمردان میباشند.
۲- فردیت: در این بعد کشورهای آنگلو ساکسون که سابقه زیادی در اهمیت سرمایه و کار فردی دارند امتیاز بالا دارند (هلند، استرالیا، آمریکا و انگلیس) و در نقطه متقابلشان، کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی و همچنین مالزی، تایلند، تایوان و .. امتیاز پایین، یعنی مردم بیشتر وابستگی های گروهی دارند تا اینکه فرد گرا باشند. ایران مجدداً در گروه میانه و بسمت پایین (وابستگی گروهی) میباشد بدین معنا که آزادی تجمعات و تشکیلها و حرکات گروهی ایرانی ها را ارضا میکند و پیوستن به یک جنبش یا حرکت گروهی و نه خانه نشینی.
۳- هدف وسیله را توجیه میکند: در کشورهایی که امتیاز بالا دارند نظیر ژاپن، سوییس، آمریکا، آلمان، انگلیس همه چیز به برنده شدن و رسیدن به هدف ختم میشود و هدف وسیله را توجیه میکند. در فرهنگهای "مونث" تر، "هدف وسیله را توجیه نمیکند!" ایران هم در گروه میانه ولی به سمت پایین قرار دارد (امتیاز ۴۳ و هم امتیاز با فرانسه) یعنی ایرانیها بیشتر اهل راه، گفتار و کردار راست هستند تا اینکه به هر طریقی به هدف برسند و نمیتوانند تقلب، خشونت، دروغ و سایر ابزارهای غیر انسانی را در برنده شدن و یا حتی در رسیدن به هدف آرامش و اقتدار ملی یا اسلامی قبول کنند. برای همین در فرهنگ ایران (بر خلاف فرهنگهای غربی) اگر تقلب یا "نامردی" صورت گیرد مردم بیشتر حامی بازنده و ضعیف هستند تا برنده و حاکم. لغت "نامردی" هم که در فرهنگ ایران بسیار منفی میباشد معنای تقلب، حق کشی، ضعیف کشی و انحراف از روشهای انسانی در رسیدن به هدف دارد.
۴- پرهیز از تغییرات و یا ریسک پذیری: در جوامعی نظیر ژاپن، بلژیک، اسپانیا، یونان، پرتقال و کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی (گواتمالا، اروگوئه و ..) مردم کمتر ریسک میکنند (امتیاز ۷۰ به بالا) و در برابر تغییرات فردی یا اجتماعی مقاومت میکنند. در نقطه برابر، در جوامعی مانند سوئد، سنگاپور، مالزی، هنگ کنگ، انگلیس مردم تغییرات اجتماعی و فردی را راحت تر پذیرفته و طلب میکنند. ایران درگروه میانه در کنار هلند، نروژ، آمریکا و بعضی کشورهای آفریقایی قرار دارد (امتیاز ۴۰ تا ۶۰) و در بین کشورهای خاورمیانه ای و ترکیه از همه مستعدتر برای تغییر آهسته میباشد یعنی مردم به آهستگی جویا و پذیرای تغییرات میباشند و حاضرند برای آن ریسک کنند.
البته مطالعات هافستد مربوط به ۲۰-۳۰ سال گذشته میباشد و امروزه با توجه به جمعیت بسیار زیاد جوانان، افراد تحصیلکرده و دنیا دیده در ایران و پیشرفت تکنولوژی و وجود اینترنت شاید ایرانیان حتی کمتر از گذشته فرمانبردار و بیشتر از گذشته ریسک پذیر و حامی تغییرات باشند. نکته غیر قابل انکار در بحث هافستد اینست که نمیتوان بر ایرانی همانگونه حکومت کرد که بر مردم ونزوئلا، کشورهای عربی، آمریکای مرکزی و جنوبی حکومت و مدیریت میکنند. همانگونه که آی بی ام و دول و شرکتهای غربی این را ۳۰ سال پیش متوجه شدند، ما هم دیر یا زود این را متوجه خواهیم شد.